این چند وقته تو ایمیل، اس ام اس، گودر، رو در و دیوار هر وبلاگ و سایت و ... حتی توالتی که بگی، گیرِ جماعتِ ایران زمین، سه پیچ و سفت، دستگیرههایِ بی شمارِ گزارشگر فوتبالی رو خفت کرده به نام جواد آقا خیابانی. همان تپلِ معروف عرصۀ فوتبال درصدا و سیمای وطنی. انصافاً هم جای گیردادن زیاد داره بندۀ خدا، مجلس بیریاست، بیاید راست و حسینیش رو بگیم. اما یادم میاد سه پدیدۀ مسلم رو در همین حوزه، اونم درست قبل از اینکه کسانی مثل جواد خیابانی و عادل فردوسی پور و نوچهش مزدک میرزایی با سبک گزارشی مدرن ــ همون دادن اطلاعات جانبی در مورد فلان بازیکن و بهمان سرمربی و شغل آبا اجدادیشون و اینکه اولین صکص مادر و پدرشون در چه تاریخی و پوزیشنی دقیقاً اتفاق افتادـــ ظهور کنن، که کسانی نبودند جز:
یکی از یکی اسطوره تر، با ذکاوت تر، سریع الانتقال تر! با وجودی که دختر بچهای بیش نبودم قشنگ یادمه که جناب شفیع رسماً دقایقی چند از هر نیمه رو بدون توضیحی به سکوت مطلق می گذروندن، حالا نمیدونم خسته بودن و چُرتی میومد و می رفت، یا قضیه پروستات هی به مستراح احضارشون می کرد یا چی، فقط میدونم که ایشون خدای این حرفه بود.
در مورد IQ ءِ مورد استفادۀ آقای کوتی هم که همواره بحث زیاد بود به خصوص تو اون برنامۀ جُنگ فوتبال آسیا که صبح جمعه ها پخش می کرد و بساط خنده من و برادرم برپا بود.
و اما...اما یادمه آقای پاکروان یه برنامه اجرا می کرد تو مایه های جُنگ ورزشی- ما هیچ وقت معنی این کلمۀ جُنگ رو نفهمیدیم، فکر کنم تلویزیون تو دهۀ شصت فریکِ این واژه بوده - یا یه همچین چیزی که اسمش دقیقاً یادم نیست و تیکه های از فوتبال دنیا رو نشون می دادن، داشت حرف میزد که یهو گفت، بله تماس هایی هم داشتیم از شما بینندگان عزیز که نظراتتون رو گفتین و مثلا آقای میم از کهنوج گفتن فلان و...و...بله! دوست عزیزی هم از تهران تماس گرفتن و خواستن که بین برنامه گاهی راز بقا هم پخش کنیم، که ... بعله... البته من زیاد منظورتون رو نفهمیدم آقای دال از تهران ولی حالا چشم سعی می کنیم نظر شما رو هم بررسی کنیم...
و ما با دیدن قیافۀ گیج و گول استاد پاکروان، از خنده غرق در خون شدیم...و بارها در جمع های هم سنهامون، کِرکِرکِر به این قضیه خندیدیم. باور کنید حالا حالا ها مونده تا سوتی های "آقای خیابانی" ها در حد و اندازه این سه عزیز مذکور، خنده دار و هزل باشه!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر