ماههای جون و جولای تو این مملکت مساوی هستن با حراج. تو سر خر بزنی حراجه، اینجوری بگم که اگه لحظه ای غافل شی ممکنه خودتو تو خیابون حراج کنن و خیلی هم سریع به فروش بری، اینه که بهتره حواست جمع و جورباشه. در مورد دلیلش هم والله تا اونجایی که شنیدم، میگن چون این دو ماه یا حالا شاید هم یه جایی وسطایه این دوتا ماه که اسماشون هم کلاً یه جورایی می شنگه، مصادف هست با آخرسال مالیاتی، همه میخوان داشت و نداشتشون رو زودتر بدن بره که کمتر مالیات بدن یا یه چیزی تو این مایه ها به گمانم.
القصه، امروز رفتم که ساعت نهارو بشینم تو رستورانِ همیشگیم و نهاری و کتابی و موسیقیای و... که تا به خودم اومدم دیدم این بازار مکارۀ خرید و فروشِ بی امان کالا، ناغافل خفتم کرد و در عین سوراخ بودن جیبهای مبارک، یک جفت چکمۀ تمام چرمی ایتالیایی به رنگ قهوه ای سوخته به بهای 490 دلار ناقابل ابتیاع کردم و فقط وقتی فهمیدم چی شد، که گرسنه و خسته با دو عدد سوشی (کریسپی پراون) در راه برگشت به آفیس بودم.
خب خدا رو شکر امسال در یوم الله جون& جولای، هم زنده بودم و هم به اندازۀ کافی احمق تا بتونم دینم رو که همانا پول خرج کردن از جیبهای تار عنکبوت بسته و بی پول بود، ادا کنم.
قهوه ای سوخته رنگ شیکیه واسه کفش. البته قیمتش ... تازه دارم معنی سوراخ بودن جیب رو می فهمم! چند درصد تخفیف؟
پاسخحذف30٪
پاسخحذفنیم میلیون تومان برای یک جفت کفش؟ من اگر کفشی صد هزار تومنی در خانه مان باشد شب خوابم نمی برد! ء
پاسخحذفتوضیحا" عرض میشود که با نیم میلیون تومان میشود از طریق سازمانهای خیریه کمک هزینهء سه دانش آموز روستایی ایران را برای یک سال تحصیلی تامین کرد . نشانی سازمانهای مربوطه هم محفوظ است
:(
ای وای چه غلطی کردم. حالا شما هم هی بیاین و به من عذاب وجدان بدین. جناب لطیف اون نشانی رو برای من بفرستین لطفا بلکه یه کاری بکنم از عذابم کم شه-ممنون.
پاسخحذفنه ، سوء تفاهم نشود . من موضوع را نه از نظر شعارهای رایج انسانی نگاه کرده ام ، ونه از نظر مذهبی یا عقیدتی و سوسیالیستی و نه هیچ نگرش دنیوی و معنوی . بنده فقط با معیار " اصل لذت جویی " حرف می زنم
پاسخحذفببینید ، ما کفش و لباس زیبا و گران قیمت و مارک دار می خریم و می پوشیم برای چه؟ چون زیبایی و نام و طرح آنها به ما لذت خاصی می بخشد . پس ما مثلا" پانصد دلار می دهیم و یک جفت کفش می خریم تا صرفا" از دیدنش و نامش و پوشیدنش لذت ببریم . یعنی ما بنا به " اصل لذت جویی " این مبلغ را داده ایم تا صرفا" از داشتن چیزی لذت ببریم. خب؟
قیمت یک جفت کفش ورزش خوب و مناسب کودکانه و برای اطفال زیر دوازده سال در ایران - با مارک کفش ملی - پنج هزار تومان هست . من در سایت فیس بوک مدیر گروه دفاع از حقوق کودکان ایران هستم و می دانم که دست کم یک میلیون کودک ایرانی واقعا" کفش مناسبی برای به پا کردن ندارند . در شش استان کشورمان دختران روستایی تابستانها با پای برهنه روی خاک و خار و سنکهای داغ راه می روند و در زمستان پاهای کوچکشان در برف یخ می زند . همهء دار و ندارشان هم گاهی یک کفش پاره پوره یا دمپایی وصله زده است که چهار شماره هم از پایشان بزرگتر است و هر دو قدم یکبار در برف ها و خارها از پایشان در می آید . خب؟
نیک ناز بجای آن نیم میلیون تومنی که بابت خریدن و داشتن یک جفت کفش ایتالیایی برای خودش داد ، می توانست این مبلغ را بدهد و یکصد جفت کفش برای دخترکان کوچک روستایی در ایران بخرد تا تابستانهای توی پاهای کوچکشان خار نرود و در زمستانها انگشتهای کوچکشان در برف ها یخ نزد . خب؟
آنوقت نیک ناز یک جفت کفش راحت سی دلاری برای خودش می خرید و در خیابانهای ملبورن قدم می زد و حس می کرد که الان صد دخترک روستایی در ایران با کفشهایی که خودش برایشان خریده بود ، دارند می دوند و بازی می کنند و نه پاهای کوچکشان با خارهای تابستان خونین می شود و نه از برف زمستان یخ می زند . خب؟
حالا اگر فقط " اصل لذت جویی " را هم در زندگی مان ملاک قرار داده باشیم ، کدام یک از این دو گزینه برای نیک ناز بیشتر لذت بخش تر هستند؟ چکمه ای نیم میلیون تومنی بپوشیم و صد کودک روستایی با پاهایی خونین و یخ زده پشت شیش های رستوران بایستند و سوشی خوردنمان را نگاه کنند ، یا ما کفشی سی دلاری بپوشیم و با وجدانی شاد سوشی بخوریم و در خیالمان بازی کردن صد کودک شاد و کفشپوش روستایی را تماشا کنیم؟
موافقم. البته ترجیح میدم اینقدر باشه که آدم بتونه از هر دو حالت لذت ببره, این آرزویی ست برای همگان...
پاسخحذفبله ، درست است . متاسفانه یک دیدگاه عجیب و غریب وجود دارد مبنی براینکه هر کسی میخواهد انسان شریفی باشد ، پس لزوما" باید مثل مرتاض ها زندگی کند و همهء خوشی ها را بر خودش حرام کند و مثل حضرت علی نان و نمک! بخورد . یک چنین افکاری بیمارگونه هستند . انسان باید از خودش و وجودش و ثروتش و رفاهش لذت ببرد . منتها بعضی وقتها لازم است یک مقدار به نفع ضعیفترها اولویت بندی کنیم و البته هوای خودمان را هم داشته باشیم که بهمان بد نگذرد .اگر دقت کرده باشی برای خودت یک کفش سی دلاری کنار گذاشته بودم! من در استرالیا نبوده ام اما در آمریکا و اروپا کفش سی دلاری کفشی نسبتا" شیک و راحتی هست
پاسخحذف(:
لطیف جان:
پاسخحذف"فاصله یه حرف ساده است بین دیدن و ندیدن"