The Little Match Girl

دخترک کبریت فروش، همۀ غربت و غصۀ دنیا رو به دلِ کوچک من در روزهای کودکی می ریخت و تلویزیون ایران هم اصرار عجیبی داشت که این کارتون بی نهایت سیاه رو چپ و راست برای کودکان عزیزکه همون ماها بودیم پخش کنه. فکر کنم برای همۀ نسل ما ترکیبی از حس یاس و تلخی و غم باد رو در بر داشت و قطعاً باعث میشد قدر زندگی مون رو بدونیم و هی خدا رو زرت و زرت شکر کنیم، یا شاید هم هدف از25 سال پخش بی وقفه این کارتون، ایجاد شور و شوق مضاعف و امید به زندگی درنسل رو به رشدِ اون سرزمین بود!
جالبه که چند وقت پیش بعد از کلی گشتن کتاب اصلی ش رو پیدا کردم که قصۀ کوتاهیه به زبان دانمارکی از شاعرمعروف هانس کریستین اندرسن در سال 1845.


شب سال نو، دخترک فقیری در خیابون های شلوغ، برف گرفته وفوق العاده سرد شهر ایستاده تا کبریت هایی رو که در سبد داره به رهگذرهای خوشحال شهر بفروشه. دخترک به شدت سردشه اما پدرش تهدید کرده که تا تمام کبریت ها رو نفروخته، حق نداره به خونه برگرده. به کنجِ یه دیوارپناه می بره و یکی از کبریت ها رو روشن میکنه تا شاید یه کم گرم بشه. خوب که به شعلۀ کبریت خیره میشه  تو روشنایی‌ش یه تصویر قشنگ و واقعی از درخت کریسمس  تزیین شده و میز بزرگ و مجلل شام می‌بینه. آهی می‌کشه، سرش رو بالا میگیره، به آسمون نگاه می‌کنه که یهو تو آسمون یه ستارۀ دنباله دار می بینه. یادش میاد که مادر بزرگ‌ش همیشه می گفت این‌جور ستاره ها نشونۀ این هستن که یه نفر به تازگی مرده و داره میره به بهشت... زود یه کبریت دیگه روشن می کنه، اینبار تو نور کبریت صورت مادر بزرگش رو می بینه، تنها کسی که همیشه باهاش مهربون بود و دوستش داشت. تند تند  ویکی بعد از دیگری کبریت ها رو روشن میکنه که مادربزرگ دوست داشتنی رو تا جایی که می‌تونه پیش خودش نگه داره...دخترک اون شب می میره...


صبح روز بعد عابرین جنازۀ دختربچه کوچیکی رو کنج دیوارِ پیاده رو پیدا می کنن که گونه های سرخ داشت و با یه لبخندِ قشنگ برلب از سرما یخ زده بود. همه از دیدن بدن بی جون دخترک که بین اون همه کبریت سوخته رو زمین آروم گرفته بود غمگین شدن، اما هیچ‌کس، هیچ وقت نفهمید که دخترک در آخرین لحظات زندگیش چه تصاویرمعرکه و زیبایی رو دید و چه پر شکوه و چه خوشحال لحظۀ تحویل سال رو در کنار مادر بزرگش جشن گرفت...

* ترجمه از خودم-مارچ 2010

۱ نظر:

  1. یادمه سال های سیاه دهه ی 60 و همین انیمیشن رو. مرگ به هر شکلی که باشه غم انگیزه.

    پاسخحذف