بعضی از چشمها شخصیت دارن، غرور دارن، التماس بلدن، غر میزنن، تهدید می کنن، دل دارن، می شکنن، وحشی می شن، چنگ میزنن، وفا دارن، زور می گن، تخس میشن، دعوا راه میندازن، کوتاه میان، بلدن ناز بکشن، خر میکنن، لج میکنن، اصلا بعضی از چشما یه دندهان- پاشونو میکنن تو یه کفش، کتک میخوان،بعضیا بلدن سایه بشن و تعقیب بکنن، شراب نخورده مست بشن؛ شبا شعر میگن، ساز میزنن، آواز میخونن، حتی بلدن استریپتیز بکنن-لخت و عور بشن، ازمیله برن بالا، گاهی لات بشن، واسه آدم عربده بزنن...
اینجوری میشه که میگن «چشماش با آدم حرف میزنه» میفهمی که؟
من خوب میفهمم. از این چشمها زیاد دیدم و چشمهایی که سگ دارن آدمو میگیرن
پاسخ دادنحذفبرای من سخت است در چشم های دیگران نگاه کنم.
پاسخ دادنحذفمعمولا موقع صحبت رودررو هم به گونه ها نگاه می کنم
لبخند برای من بیشتر معنی دارد
الان زوده!خبرتون می کنم!فعلا با همون نقطه سر کنید
پاسخ دادنحذفمتهم این پرونده نه تنها به حکم اعدام خودش اعتراض داره بلکه شکواییه ای رو تنظیم کرده-به خصوص در مورد اتهام استریپ تیز- که نمیدونه به کجا بفرسته چون دادگاه غیرعلنیه و پروفایل شما در بلاگر هم همچنین! با شکواییه چه کنیم پس؟
پاسخ دادنحذفبله، بله، چشم هایش...
پاسخ دادنحذف