ما زنان شهوت‌ران بی‌حیا

نوشته بودم که این دریا همین اقیانوس آرام که در این لحظه بدون شرمی و حیایی زل زده است به چشمان من اگر مرد باشد از آن مردهایی‌ست که خوش پوش و موقر است، گاهی در سکوت پیپ می‌کشد و قهوه‌ی تلخ می‌نوشد و تو هوس می‌کنی تن و بدنش را دم به دم. از آن‌هاست که خوش داری در هزارتوی نهان اندام‌ش روزی غرق شوی و دیگر بیرون نیایی...

برایم نوشته است:
«مطلبی بود در پست اخیرتان "جایی در همین نزدیکی" که باعث شد یک سئوال قدیمی در ذهن من دوباره تکرار شود.

راستش من از دوران نوجوانی که در کتاب دینی مدرسه از قول شهید مطهری نوشته شده بود که زن ها ، فقط به دنبال کسب محبت از روابطشان با جنس مخالف هستند ، برایم سئوال بود که واقعا زن ها ، شهوت ندارند یا در آنها خیلی کم است؟! اگر این طور است چرا دخترها ، برای ازدواج بی‌تابی می کنند! یا برخی از زن ها که وضع مالی چندان بدی هم ندارند ، به روابط خارج از عرف و قانون و شرع ، تن می دهند؟!
فکر کردم شاید بتوانم جواب این سئوال را از شما که من را نمی شناسید صادقانه تر دریافت کنم.
تا حالا شده ، چنین احساسی برای شما پیش بیاید؟ یعنی با دیدن یک مرد ، هوس کنید که دمی را با وی لذت و کامجویی داشته باشید؟ منظورم شهوترانی محض است همانند مردها!»

خواستم پاسخ ایمیل این دوست عزیز و محترم را با ایمیل بدهم نه آنطور که پاسخ گلوله را با گلوله می‌دهند البته، اما گفتم شاید پسندیده تر باشد کمی از این خرده روشنگری‌های مرتبط به زنانگی را در نهایت بی‌شرمی، بی عفتی و صدالبته بی عصمتی در همین‌ کوچه‌ پس کوچه‌ای که اتفاقا خانواده هم رد می‌شود، درست در ظل آفتاب روزی روشن و در حضور تمام اهل آبادی انجام دهم،‌ باشد که مقبول اذهان جستجوگر گردد.

عرض شود که بله! ما جماعت ضعیفه‌ی لچک به سر هم نوعی از انواع آدمیزاد به حساب می‌آییم و نه گونه‌ای از جلبک‌های دریایی یا قارچ‌های سمی و گیاهان هرز. به دلیل همین آدم بودن‌مان هم قاعدتاً شباهت‌های اجتناب ناپذیری داریم به انواع مذکرمان.
این جناب استاد مطهری که انوار راه راه رنگین به قبرش ببارد انشالله، نمی‌دانم از کدام قسمت فوقانی یا تحتانی کالبدش و به استناد به کدامین ادله یک چنین بیانه‌ای را آنهم با این درجه از خلوص و اطمینان برای عوام الناس صادر کرده است که تازه در قالب کتب درسی به کودکان بخت برگشته هم تزریق و تکلیف و بعضا‍ شیاف می‌شود.
واضح و مبرهن است که به لحاظ نیازهای عاطفی تفاوت چشمگیری بین دو گروه نر و ماده‌ی ما مردمان این کره‌ی خاکی وجود دارد. خب تا اینجایش راست گفته است بنده‌ی خدا که زنان به طور طبیعی( می‌تواند استثناء داشته باشد) بیشتر از هر چیز در زندگی میل به محبت دارند، هم گرفتنی هم دادنی. این نیاز به رد و بدل کردن عواطف رقیق و لطیف و گُل‌دار را می‌توان در اکثر تعامل‌های بشری خانم‌ها، خواه با نسوان دیگر، خواه با اطفال یا مردان به خوبی دید. بدیهی‌ست که یکی از بارزترین انواع رایج تراکنش(Transaction) مابین زنان و دنیای بیرونشان پدیده‌ی به غایت طبیعی، ازلی و ابدی‌ست به نام سکص. عنایت دارید که از فرط طبیعی بودن این امر در حکومت فخیمه‌ی اسلامی، لازم است محض بسته نشدن درب دهانمان  با گِل و آجر و نیز پایین نیامدن فک وبلاگ بی‌زبان، کلمه‌ی مربوط به آن را به عمد با غلط املایی بنویسیم و هر بار هم کلی نوآوری به خرج دهیم در این غلط نویسی چندش‌آور توهین آمیز و مثلا بگوییم 3کص! ظاهراً آقایان محترم خودشان نود سال پیش  از طریق  IVF لقاح مصنوعی اسلامی بدون نزدیکی انجام داده‌اند و بدون سکص کثیف و پلید این چنین پر و پیمانه، تولید توله ها و کُره‌های متنوع و رنگ به رنگ کرده‌اند که ما خبر نداریم.

بگذریم، خون خودمان را کثیف نکنیم. نیاز یک زن به سکص بسته به گرم طبع بودن یا سرد مزاج بودن فرد درست همانطور که در مردان نیز صدق می‌کند، آدم به آدم متغیر است. شهوت هم کاملاً وجود خارجی و واقعی دارد در جماعت اناث. با این توضیح که مثل هر بخش دیگری از ذهنیات و امیال و طبیعت بشری، این وجهه از نیاز روحی و جسمی را هم می‌توان با کوشش‌ها مساعی و ممارست زیاد از همان اوان کودکی و با استفاده از روش‌های شستشوی مغزی و ایجاد یک سرزنشگر بزرگ درونی، به اندازه‌ی زیادی زیرپوستی کُشت و  سرکوب کرد تا جایی که خود آن موجود بخت برگشته هم تا روز مرگ متوجه این نرم‌افزار سرکوب‌گر درونی نشود و همانطور که از مادر زاده شده، باکره از دنیا برود.

تفاوتی که بین اکثریت( و نه همه‌ی) زنان و مردان وجود دارد این است که زنان با اولین سکص‌های زندگی‌شان، دل می‌بندند چون به طور غریزی ساخته شده‌اند برای اینکه در روابط از نوع نزدیک، نیازهای نوازشی و آغوشی و تکیه‌گاهی‌شان را برطرف کنند و اگر همگام با رفع این نیاز روحی به مٱمن گرم و مهربان، نیاز جسمی‌شان به ارضای جنسی هم به زیبایی و با مهارت و شعور برآورده شود، شک نکنید که اولین گام‌های همیشه نگه داشتن‌شان در کنارتان را برداشته‌اید. باور بفرمایید جناب مستطاب مطهری مرحوم که ما زنان هم داغ می‌شویم از یک نگاه خوشایند تیزهوشانه، می‌توانیم فانتزی ذهنی داشته باشیم در مورد مردی که اندامش را، حرف زدنش را، راه رفتن مردانه‌اش را، بوی تنش را و مثلاً پیپ کشیدن گاه به گاهش در کافه‌ای دنج را دوست داریم. قابلیت آن را داریم که بخواهیم خوابیدن با مردی خوش اندام و جذاب و خوش پوش را تجربه کنیم. می‌گویید محبت؟ بله صد البته که اگر پای روابطی هم در میان باشد، میل‌مان دو چندان خواهد شد وقتی مرد قصه بداند که چگونه و کجا بی‌دلیل نازمان را بکشد و اخم کردن های پریودیک‌مان را بی‌آنکه دنبال چرایی‌اش باشد، به جان بخرد و در عوض بی حوصلگی‌های فصلی‌مان که تحویلش می‌دهیم، آغوش گرمش را بگشاید. سرشار می‌شویم  وقتی  بی منت و توقع برداشت محصولی، راه به راه این لب‌هایش باشند که بی دریغ بوسه های پنهانی و آشکارا  بر تن و بدن و گیسوان و چشم و پیشانی و گردن و لب‌های‌مان بکارند و بی بهانه در جمع احترام‌مان کنند طوری که حس خاص بودن به‌مان ببخشند یا به قول این انگلوساکسون‌های انگلیسی زبان حرام‌زاده Make You Feel Special  مان کنند دائم حتی اگر واقعا اسپشیال نباشیم که نیستیم.

اما مردان، باز هم به دلیل نوع ساختار طبیعی‌شان، توانایی بهتری در جدا کردن سکص از احساسات و دلبستگی را دارند و به همین دلیل است که می‌توانند با زنان بی‌شماری بخوابند و فردایش بی آنکه پشت سرشان را نگاه کنند برای همیشه بزنند به جاده‌ی رفتن. اما همین کلی گویی در مورد مردان هم استثنائات نه چندان کمی دارد. به شخصه می‌شناسم مردانی را که به همان سبک و سیاق ما ضعیفه‌گان کوچک استخوان، حالا با کمی آب و روغن کمتر یا بیشتر، ترجیح می‌دهند با کسی هم‌خواب و هم‌رخت خواب و هم‌لب و هم‌نگاه و هم بدن شوند که برای‌شان حس‌های مطبوع دارد و علاقه و باقی قضایا.
به گمانم این‌ها همان چیزهایی هستند که دین فروشانی که در شهر داعیه‌ی فروش معجزه‌ای به اسم راه و روش زندگی را دارند و چوب حراج به دست از مزایای دین‌شان می‌گویند، تحت عنوان " زنان از سکص تنها محبتش را لازم دارند و اگر هم با مردی که شوهرشان است  می‌خوابند فقط محض کسب محبت ا‌ست و ارضای نیاز جنسی همسر و لاغیر " به خورد مردمان خریدار و رهگذران بیچاره می‌دهند.

باور بفرمایید اگر سکص بین دو پارتنر هم فاز به لحاظ گرم مزاجی، ساختار اندام و درک اصول سکص، همراه شود با هارمونی زیبایی از دوست داشتن، میل به لذت متقابل و حتی همگنی فکری، معجونی به دستتان خواهد داد شراب گونه،  حاوی  میوه‌های بهشتی که شما را غرق در موسیقی و آواز و نور و عطر و گل و رنگ  به اوج ملکوت اعلی می‌رساند. البته اگر خمینی کبیر آنطور که می‌گویند بعد از مرگش به ملکوت اعلی پیوست، آنجا نباشد. وگرنه که کوفت‌تان خواهد شد پرواز و سبکبالی در آن حوالی!

۱۹ نظر:

  1. سلام من تازه اين وبلاگو كشف كردم.از اين رك گوئي هاي بي پرواي شما خوشم مياد.
    موفق باشين.

    پاسخحذف
  2. بارها رفتم و اومدم که لینک بدم. نتونستم. یادت باشه چقدر شخصی داری نگاه می کنی!

    پاسخحذف
  3. به به جناب درخت ابدی :) مشتاق دیدار قربان. کاش می گفتین منظورتون از شخصی نگاه کردن چی بود و کدوم قسمت نوشته رو میفرمایید.

    پاسخحذف
  4. با سلام
    بسیار ممنون از پاسخ تان. متن تان از لحاظ ادبی هم بسیار زیبا نگاشته شده است که از این بابت هم به شما تبریک عرض می کنم.
    با تشکر
    محمد 38 ساله از ایران

    پاسخحذف
  5. شرمنده، حرفم رو بذار به حساب هپروت نوشاکی!
    دوباره خوندمش. خوب نوشتی.
    این آقایون ظاهرا روحانی به س.کص فقط به چشم اطفای شه.وت یا بقای نسل نگاه می کنن ، نه شکلی از نوازش، چون ته ذهنشون از این غریزه شرمسارن.

    پاسخحذف
  6. نیک ناز جان واقعا فکر میکنی چند درصد از مردان ایرانی نسبت به خانمها یه همچین درک و دریافتی دارند؟ من به شخصه مواردی رو که شما بسیار شیوا بیان کردید رو قبول دارم و در عمل هم بکار بردم اما متاسفانه مرد ایرانی من یکی رو از داشتن یه همچین بینشی مایوس میکنه
    سارا 38 ساله از ایران

    پاسخحذف
  7. قبلن هم همچین بحث هایی توی وبلاگستان خوانده بودم. یادم است چند سال پیش بود یکی از این وبلاگای پرخواننده ی آقا در همین مورد نوشته بود و از بی غریزه(!)بودن جنس زن نالیده بود و اینا و یکی دیگه از وبلاگ نویسای پرخواننده ی خانم هم مثل همچین پستی برایشان جوابیه نوشته بود...نوشته ی شما فقط خیلی با آب و تاب تر بود...

    پاسخحذف
  8. باشه اعتراف ميكنم...
    عالي بود.

    پاسخحذف
  9. اینی که فرمودید رو حالا باید دقیقاً چه کاری باهاش انجام بدیم جناب پیمان خان عزیز؟
    یعنی مساله این تکراری بود و لزومی به طرحش نبود؟
    یا این نوشته رونویسی ای بود از یک مطلب اصل؟
    یا این کپی برابر اصل بود و به این دلیل خاک بر سر من؟ یا اینکه اصلا حقیقتی که معلوم نیست رو بهتره در موردش نظر ندیم؟
    یا کلاً چی؟‍!

    پاسخحذف
  10. نمی دونم... مگه باید کاری هم انجام داد؟! من فقط می تونم مالک ملک وجود خودم باشم و نگاه خودمو درست کنم و نهایت این که مطلب تونو شیر کنم دو تا از دوستامم بخوننش...تکراری بودن هم دلیلی بر طرح نکردن یه موضوع نیست.نمی دونم...از لحن نوشته تون خوشم اومد یه نظر نوشتم دیگه. مگه من چی کاره ام که بخوام راه حل ارائه بدم؟!!!

    پاسخحذف
  11. :) مزاح کردم پیمان جان. ممنون از اینکه نظرت رو برام گذاشتی.

    پاسخحذف
  12. جالب بود ...اینقد که اخراش یادم رفت که دارم یه دفاعیه میخونم یا یه فیلم 3X میبینم ......!!!!!! وای چرا من اینقد بیجنبه شدم یهو....!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  13. ببینم....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما چند سالته....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ قلمت باحاله....حال کردمااااااااااااااا.....! ولی حالا این دفاعیه ات جایی رو خراب کرد....؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو که جوابتو بهتر از بقیه میدونستی و توضیح دادی...!!! ولی خودمونیمااا..... من میگم شما دوست داری با نوشتن این متنا ذهنتو اروم کنی... حالا یه وقتایی هم بین متن ها با شیطنت یه لایی هم بکشی تا از حرارت جنسیت کم بشه .... منم یه جورایی مثل تو بودم که اینقد مطمئن میگم.... من تو نقاشیام پولیتیکو میزدم....و البته فقط موقع هایی که غریزه ام بیدار میشد.... خوب حالا چی....؟؟؟؟....

    پاسخحذف
  14. پسرم متن واضحه. خواننده‌‌ی بسیار محترمی سوالی کرده بود و من اینجا پاسخی نوشتم. همین.

    پاسخحذف
  15. ضمنا" باید بگم مرد ها اصولا" در مسیر زندگیشون یا به سمت کار و مشغله کشیده میشن یا به سمت عشق و حال.... دسته اولو میشه دلخواه و سر به راه نگه داشت....ولی دسته ی دوم رو هرگز..... چون اگه هر شاخه ای شو بزنی چند تا دیگه سبز میشه....!!!!!!!!! تازه دسته دوم از همسرشون گریزون هم میشن....(نوعی تنفر بی دلیل یا نمیدونم شاید دلزدگی ضعیف....!)اینم در جواب اون همه اطلاعات نابی که بین متن هاتدر مورد خانوما رسوندی....!!!!

    پاسخحذف
  16. واااااای.... تشریف دارین.....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!بلند بلند حرف زدم... بیدارتون کردم ...ببخشید...!!!!

    پاسخحذف
  17. مرد ها وقتی خسته میشن سطح توقعاتشون بالا میره و زنها وقتی مردشونو خسته یا بی تفاوت ببینن.....جالب تر اینکه هر دو شون خواسته هاشونو تو این لحظه ها قایم میکنن.....!!!!!!!!!! مرد منتظر یه قدم از طرف خانوم....خانوم در حال غرغر کردن.....اینجا دیگه خواسته های جنس مخالف گم میشن.....!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  18. مرسی از نوشتتون ولی نمیشه گفت این حرفهایی که شما زدینو در مورد جنس مونث عام داد .شاید این مطلب که نوشتین تا حدودی به دخترهای ایرانی نزدیک تر باشد

    پاسخحذف