من چشم هایم را به راهی دوخته ام که آنسوی ش تو ایستاده ای
راهی که سراسر بهاری ست و باران زده
عبوری می خواهد پُرشور، پُرترنم
دلِ بی نوا اما امیدوارم را در پوششی سپید از عشق پیچیده ام، تا برایت به سوغات بیاورم
"پرستش" را در انتهای این عبور برایت معنی خواهم کرد
به زمزمه های امروزم شک نکن، خوبِ من.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر