طیران الامارات

کنده شدن از زمین رو به شدت دوست دارم. با وجودی که از کلیۀ مراحل و مناسکِ قبل و وسط و بعد از پرواز با تمام سلولهای زنده و مردۀ وجودم متنفرم و از این همه تکرارِ بازرسی بدنی و چک کردن های 5 دقیقه یه بار پاسپورت و استرس اضافه بار و یکنواختی 16 ساعت پرواز و معطلی و صف سوار شدن و بعدش لفت دادن های بی دریغ آقای کاپیتان دردور خود چرخیدن و نهایتاً پریدن، از اونور هم نیم ساعت دنبال جای پارک گشتن وکلی عقب جلو کردن برای پارک دوبل (!) و جون کندن برای باز کردن درهای نکبت و صف پیاده شدن و گرفتن چمدون و تاخیرهای قبل و بعدش دچار کرختی و بداخلاقی می‌شم، اما همچنان اون لحظه ای که هواپیما با اون هیبت و قامت، به اوج سرعت می رسه و با یه غرشِ شدید، مغرور و با استقامت از زمین جدا می‌شه برای من یکی از خاص ترین لحظه های دنیاست. حس قدرتی که یه عقاب ممکنه وقت اوج گرفتن داشته باشه و دنیا و مافیها و مشکلاتش رو کوچیک و ناچیز ببینه، وقت پرواز هواپیما در من حلول میکنه و معمولا یه لبخند مخصوص هم بر صورتم نقش می بنده!

 نمیدونم چه حکمتیه که این صندلی های هواپیما ها رو از جنس استخون یا یه چیزی به همون کوفتی، سفتی و بی انعطافی می سازن. انصافاً اینقدر ناراحت هستند که 2 ساعت از پرواز نگذشته، حس آدمی رو پیدا می کنی که یه تراکتور قرمز رنگ ازپهنا از روت رد شده و گردن و تن و بدنت به کل دردناک می‌شه.
من به شخصه توی هر مدل هواپیمایی که می‌شینم، پاهام رو زیاد میارم. یعنی اینجوری بگم که بارها آرزو کردم کاش می شد جفت پاهام رو به صورت ضربدری بندازم دور گردنم که از کمبود جا براشون اینقدر عذاب نکشم. یکی نیست بگه آخه بی انصاف ها اگه در طراحی و ساختِ هواپیماهای مسافری فقط یک یا ماکسیمم دو ردیف از صندلی ها رو حذف کنین، دربدترین حالت که ردیف ها 10 تایی هستند، 20 نفر از مسافراتون در هر مسیر کم میشه، اما در عوض به طور متوسط 7-8 سانتیمتر جای پا برای آدمهای بی نوا که باید چندین ساعت تو اون باریکه جا عمر بگذرونن،  باز می کنین. 
در اینجا دوستانه به شما سازندگان طیاره‌جات سفارش می‌کنم تا برای ثواب دنیا و آخرت خودتون هم که شده یه خورده کمتر به سود‌دهی و مال و منال این دنیای فانی فکر کنید تا ما مردمان مسافر هم توی هر سفر، چندین ساعت عذاب و فشار قبر رو متحمل نشیم که اگر هم احیانا، خدای نکرده،‌ زبونم لال مثل امروز من  بر حسب تصادف  نیم ساعتی خواب‌مون برد، خواب نکیر و منکر و سوال جواب شب اول گور رو ببینیم و خیس عرق از خواب بپریم.


*مشاهدات محیطی حین نوشتن: این عربها، ترکها، هندی ها و هموطنان ایرانی به یک شدت هیز هستند،‌ گاهی شک می کنم که نکنه لختم و سریعا باید خودم رو وارسی کنم. چه گرفتاری شدیم به خدا!
** بعضی ازاین عربهای دشداشه پوشِ چفیه به سر، طناب مانندی از یقه شون به بیرون آویزونه که گاهی حین راه رفتن با دست می کشن‌ش. برام سواله که این سیستم چی هست و کارکردش چی میتونه باشه؟!

*** عکس از خودم- آسمانِ خشمگین و سردِ شهر- ساعاتی پیش از پرواز

پ.ن. این خانم های عربی که روبنده به صورت دارن و دستکش به دست، میان توی دستشویی ها و چادر و روبنده و روسری و دستکش رو در میارن، یه لباس نیمه برهنه اون زیر تنشونه، از مچ دست تا آرنج النگوهای طلا دارن و خالکوبی حنایی. همچین با دقت و سر فرصت، گردن و صورتشون رو غرقِ کرم پودر می کنن، آرایش غلیظ و حیرت انگیزی انجام میدن، به موهاشون یه کیلیپس هایی میزنن که یه عالمه مو و پر بهش وصله و منجوق و ستاره و پولک هم داره. بعد به ترتیب رو بنده رو نصب می کنن( یه بند داره که پشت سر گره میزنن) روش مقنعه یا روسری می پیچن، که به خاطر اون گیرۀ گنده که به موهاشون زدن، به اندازۀ یه مرغ متوسط، بالای سرشون پف میکنه و ظاهراً خیلی حرکتِ شیک و تحریک کننده ای برای برادران عزیزِ عرب محسوب میشه. در آخر هم چادر عربی رو روی لایه های قبلی سر می کنن و دست کش هم تا بالا می کشن رو دستا. بعد هم به شکل یک مخروطِ سراسر سیاه و نجیب از دست شویی خارج میشن!

۵ نظر:

  1. اون "یه لبخند مخصوص" احتمالا به خاطر اینه که عشق آسمون داری. آسمون خیال انگیزی مث همین عکس.
    در دین مبین اسلام اومده که خانوم ها خودشون رو فقط واسه همسران هیزشون بزک و آراسته کنن. پشت اون سادگیِ سیاهِ نفرت انگیز یه دنیا حرص و شهوت خوابیده، مث رقص هاشون.
    سفر به خیر:)

    پاسخحذف
  2. مردهای عرب اول یه عرق چین روی سرشون میذارن تا حائل بشه بین موهاشون ( یا کلهء کچلشون!) و چفیه شون . اگه این رو نذارن چفیه شون سر میخوره میفته . بعد روی چفیه یک حلقهء پیچیده رو تا میزن ( تابشه دو دایرهء قرار گرفته روی هم ) و میذارنش روی چفیه تا تا با حرکت سر و گردنشون چفیه شون از سرشون پرت نشه یا عقب و جلو نره . در واقع چفیه رو روی سر مجم می کنه . یه رشتهء حدود سی سانتی ( و گاهی تا شصت سانتی ) هم به این حلقه ای که بهش میگن عقال ( با تلفط عقال) وصل هست که یا لای یقه شون و یا از پشت سر و زیر عبایی که روی دوششون هست میندازنش . این رشته خود عقال رو روی چفیه نگه میداره!
    همهء زنهای عرب روبنده نمی زنند . روبنده فقط در کشورهای عربی خلیج فارس رسم هست و بجز عربستان سعودی که روبنده زدن دیگه جا افتاده ، در سایر کشورهای خلیجی هر زنی روبنده بزنه معنیش اینه یا یه پیرزن خیلی قدیمی هست ، یا از کولی های معروف به بدون هست و یا شوهرش اهل فرقهء سلفی ها هست . در سایر کشورهای عربی هم روبنده زدن اصلا" جزو رسوماتشون نیست .
    هیز بودن هم خاص مردهای خاورمیانه ای نیست . هر مردی دوست داره به خانمها نگاه کنه . این جزو ذلت مذکر هست . منتها گاهی این نگاه کردنها بی حساب و کتاب میشه و حس خوبی به آدم دست نمیده . ضمنا" اگه چهره و اندامتون تعریفی نداره و انقدر نگاهتون میکردن پس این بیچاره ها تا حالا آدم ندیده بودن و حق داشتن . اما اگه واقعا" خوشگل و خوش اندام هستی ، خب این بدبخت ها حق داشتن بر و بر نگاهت کنن و آب از لب و لوچه شون سرازیر بشه! اینکه جای ناراحتی نداره جانم
    و آخر اینکه خب حالا چرا رو سر ما داد میزنی؟

    پاسخحذف
  3. این جزو ذلت مذکر هست .
    اصلاح خطای تایپی :
    این جزو ذات جنس مذکر هست
    ---------------
    تلفظ عقال هم به عربی خلیجی میشه عگال
    ---------------
    تشریفات و مراحل لازم برای کامنت نویسی در بلاگ اسپات هم کمتر از تشریفات فرودگاهی نیست

    پاسخحذف
  4. حالا در نظر بگیرید که قدی حدود 190 سانتی متر دارید و صندلی تون در وسط واقع شده!!!.
    خدا نصیب نکند!
    نگاه کردن در حد استانداردش! مشکلی نداره ولی بعضیا واقعا شورشو دار می آرن و اونموقعس که باید بگیم هیز.

    پاسخحذف
  5. عرب عرب داریم و عرب عجم و دیگه عجمی در کار نیست.آخ کجایی رایش سوم؟

    پاسخحذف