مرد من قوی باش!

امروز صبح ساعت 8 داشتم میومدم سر کار. انگشتای پا و دستم هنوز لمس بودن از سرما. هیچ خوشم نمیاد از انگشتای یخ زده و کم احساس. اینجوری آدم دستی دستی از 5 تا حسی که داره یکیشو برای ساعاتی از دست میده، احمقانه س... با بخاری ور رفتم و تنظیمش کردم که نصف حرارت رو بزنه رو پاهام و نصفشو رو فرمون که دستام داغ شن. پنل ماشین دمای بیرون رو 4 درجه رو نشون میداد. به سلامتی دیگه شیشه ها هم بخار کردن، چشمم همه جا رو خیس میدید  انگار یه لایه شبنم صبحگاهی پهن شده بود رو شهر. رادیو رو موج همیشگی اف ام بود، فرکانس 101.9.

داشتن در مورد این حرف میزدن که چرا این همه زن تو دنیا عاشق شخصیت ادوارد تو فیلم Twilight هستن و هر بار که سری جدیدش میاد رو پرده سینما چی میشه که جماعت نسوان دنیا سر حد مرگ هیجان زده میشن. ظاهراً Eclipse روز اول جولای ریلیس شده و برای چند روزه اول 69 میلیون دلارِ ناقابل فروش داشته. حالا این قسمتش بخوره تو سرشون، قسمت تاثیرات اجتماعی قضیه چیزیه که منو انگشت به دهن گذاشته. طبق آمارهایی که داشتن از کشورهای مختلف دنیا می دادن، یه تعدادی از روابط به خاطر این فیلم و متعاقبا کتاباش به فاک فنا رفتن، که چی؟ یه دلیل خیلی خیلی ساده اما تخمی تخیلی... جونم براتون بگه که، چون موجود مونث رابطه عاشق ادوارد فیلم شده و دیگه علاقه ایی به پارتنرش نداره! از این خانم های خوش فکر که خدا رو شکر همه جای کره زمین کُلنُی دارن، می پرسن چرا؟ زنک میگه چون من دلم میخواد دوست پسرم یا شوهرم عینهو ادوارد قوی باشه و دائم  سایه به سایه از من مراقبت کنه. از ظواهر و شواهد امر پیداست که دوستان یه الگوی عملی و زنده - حالا خیلی مهم نیست که تو فیلمه!- پیدا کردن و قراره از این به بعد در مسیر پارتنر یابی، آقایون رو بذارن تمام قد کنار خط کش *ادوارد وَمپایِر و اگه طرف در اون حد و اندازه بود باهاش عهد و پیمان دوستی و عشق و لاو و زهرمار ببندن. کجا داریم میریم رو خدا فقط میدونه فکر کنم! یعنی بهتره که بدونه.

بقیۀ برنامه به مصاحبه های کوتاه با شهروندان زن در دهۀ 20، 30 و 40 زندگیشون گذشت و اینکه اکثریت قریب به اتفاقشون با وجود اینکه کاملا مستقل بودن، اعتراف می کردن اون ته ته های دلشون همیشۀ خدا یه نیاز مفرط هست به داشتن یه مرد که حامی باشه ، سربه زنگاه نجات دهنده و دائماً مراقب. جالب اینجا بود که بحث رسید به صحبت با آدمای شدیداً **فمینیست و اونها هم...بله!

چیه؟ انتظار دارین من هم اعتراف کنم؟!




*محض اطلاع اونایی که فیلم رو ندیدن احیاناً باید بگم که این آقای ادوارد، از دوستان خون آشام هستند!
** اینکه تعریف فمینیزم چی هست بماند برای وقت مناسب

۳ نظر:

  1. ببخشید یه سوال داره مثل خوره مخ منو می خوره. وقتی که الآن نیمکره ی جنوبی زمستونه و هوا سرده، اون وقت کریسمس تو تابستونه؟

    پاسخحذف
  2. :) اوهوم. کریسمس یا همون 25 دسامبر درست وسط تابستونه! به عبارتی جناب عیسی مسیح تو گرما به دنیا میان اینجا ؛)

    پاسخحذف
  3. من از فیلم های خون آشامی خوشم میاد و این یکی هم یه سری نوآوری تو ژانرش داشت. مسئله سر تصویر اسطوره ای از مرد آرمانی و قویه که بسته به شخصیت هر زنی می تونه متفاوت باشه. این قضیه تو آقایون هم هست، با این تفاوت که تصویر زن آرمانی شون غالبا زن قوی نیست، زن جذابه.

    پاسخحذف