من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر... هیچ مگو

 ملبورن-جولای 2010- ساعت 11 شبی بارانی ماه من حلول کرد

۸ نظر:

  1. درختان به خواب رفته و بی برگ
    هوایی سرد و بارانی و نمناک
    مهتاب که از پشت ابر ها سرک می کشه
    وای چقدر سردمه
    ولی نه مثل اینکه جنس سرمای ما با سرمایی که از توی عکس بیرون میاد فرق میکنه
    اره باز هم یادم رفت که دریچه کولر رو سمت خودم ندم
    اه که چقدر این چند روزه هوا گرمه
    بگذریم
    ولی چقر این ماه تازه حلول کرده بالاست
    معمولا ماه که حلول می کنه نزدیک افق دیده میشه
    شاید چون شما در نیمکره جنوبی هستید این جوریه؟

    پاسخحذف
  2. :) منظورم از حلول کردن، رخ نشون دادن از پشت ابرها بود میلاد.

    پاسخحذف
  3. سرک کشیدن مهتاب از پشت ابر ها اشاره به منظور شما داره
    ولی می خوام بگم اگه این عکس واسه همین یکی دو روز اخیر باشه که نیست یه خورده جای سوال داره؟ همین

    پاسخحذف
  4. اینکه این دم سحر البته سحر برای ما، انلاین جواب کامنتم و میدی خیلی قابل تقدیره
    راستش اینکه کامنت بذاری و خونده بشه و جواب داده بشه یه حس خوبی به آدم دست میده
    من از اونایی هستم که خیلی نوی وبلاگ ها کامنت نمیزارم چون دست به تایپم خوب نیست پیش خودم میگم من این همه واسه تایپ یه کامنت خودمو اذیت کنم آیا خونده بشه یا نه ولی توی وبلاگ شما از همون کامنت اول که جواب کامنت داده شد این حس که کامنتها خونده میشه باعث شد من هر موقع به این جا میام در حد توانم چند خطی رو برای اینکه یه ارتباط دو سویه برقرار بشه تایپ کنم
    در کل این که ادم بنویسه و نوشته هاش توسط دیگران خونده بشه باعث میشه یه حس خوبی به آدم دست بده
    که فکر می کنم اینو شما ودیگرانی که توی کار وبلاگ نویسی هستن بیشتر از ما که نیستیم درک می کنید

    پاسخحذف
  5. دم شما گرم و سرتون خوش میلاد عزیز

    پاسخحذف
  6. هرچه در ذهن نیمه خوابم در این ساعات آخر شب جستجو کردم؛ جز واژه ی «محشر» لغت دیگری نیافتم.

    بسیار زیبا، چشم نواز؛ شاعرانه؛ قشنگ و در یک کلام هرآنچه واژه ی زیبا و مثبت وجود دارد؛ شایسته ی توصیف این عکس و انتخاب شعر حضرت مولانا بود.

    حلول ماه دل و احساست در بدر کامل باد...پیروز باشید و بدرود.....ارادتمند حمید

    پاسخحذف