!A Quiet Evolution....BANG

Panoramic view- August 2010 Melbourne

۶ نظر:

  1. زیبا بودن.
    می شه بپرسم با چه دوربینی کار می کنی؟:)

    پاسخحذف
  2. پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را به تصویر بکشد.
    نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند . آن تابلو ها ، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در چمن می دویدند ،
    رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ .
    پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد .
    اولی ، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود
    منعکس کرده بود. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر با دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است .
    تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد. اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بودند. این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت.اما وقتی آدم با دقت به
    تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید.آنجا، در میان غرش وحشیانه ی طوفان ، جوجه گنجشکی ، آرام نشسته بود .
    پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ی جایزه ی بهترین تصویر آرامش، تابلو دوم است.بعد توضیح داد :
    آرامش چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا ، بی مشکل و بدون کار سخت یافت شود ، بلکه معنای حقیقی آرامش این است که هنگامیکه شرایط سختی
    بر ما می گذرد آرامش در قلب ما حفظ شود.

    پاسخحذف
  3. چه غمی نشسته توی این عکس
    یادمه یه غروب جمعه با یه همچین صحنه ای مواجه شدم
    در اون تصویر کوه دماوند غریبانه نشسته بود توی سرخی افق انگار که غم عالم و ادم حوار شده بود روی دلم
    نمی دونم شما با اون نوستالژی که همیشه ازش می نویسید جطور این غروب های سرد رو تحمل می کنید؟

    پاسخحذف
  4. غربت که زیاد کشیده باشی، ضد ضربه میشی. یه روزی یه جایی به خودت میای می‌بینی که بادیدن صحنه غروب اونم عصر یکشنبه، به جای اینکه غم تو دلت لبریز بشه، ذوق می‌کنی از دیدن این وسعت رنگین...ازش عکس می‌گیری میذاری تو وبلاگت، درست پیش از اینکه شب پتوشو بکشه رو سر زمین.

    پاسخحذف