من همان آکاردئون‌نواز دوره گرد نابینایی هستم
که روز رفتنت
به کوچه‌ها گریخت
و دیگر برنگشت
فقط خبر آوردند که صبح روز بعد
زنده زنده هر دو چشمش را اهداء کرد
تا نبیند
دنیای بی تو را



۱ نظر: