اینکه با دلی آرام و روحی مشنگ و خجسته، آن هم به شکلی طنازانه از رسیدن روزهای نو، از آمدن آب و هوایی تازه، از ترنم بارانهای خوش نوا، از سبزینگیهای دوست داشتنی گیاهان تازه متولد شده، از ترانهخوانیهای معطر جانوران پرنده، از بوی علف در هوا، و از هر آنچه نوازندهی طبیعت این روزها برایت مینوازد بنویسی، بعد یکهو یادت بیاید که نود و هشت درصد آدمهای زندگیات در آن بالا بالاهای کرهی زمین در حال زیست و جفتگیری و تنازع بقاء و تولید مثل و طی الارض و تشریک مساعی و ارتزاق روزی حلال و تعلیم و تعلم که همان عبادت است و کشت اعمال دنیوی به منظور برداشت محصولات اخروی و لهو و لعب و نشر اکاذیب و تناول و تطاول و قس علی هذا هستند، خب طبیعتاً اگر خنگ و خل نباشی برایت مسجل میشود که اکثر کسانی که متنهای فصل-محورت را میخوانند در لحظهی خواندن هیچ همذات پنداریِ حقیقیای نمیتوانند با توی بخت برگشتهی این سوی زمین به خرج بدهند و عملاً هیچ برداشت عینی از اینکه الان در این انتهای دنیا، حال و هوای مهربان و نرم و نازک فروردین، شلیته گلدار برتن، با کفشهایی از جنس حریر، قدمزنان خیابانهای شهر را دیوانهی خودش میکند و اینکه آنهمه ناز و تنعم که خزان میفرمود، عاقبت در قدم باد بهار پایان شدهاست و این که در پیادهروها که راه بروی درختان سیب و آلو بیهوا بر سرت گلریزان راه میاندازند و اینکه چگونه هوای شهر نمنمک ناز کنان، گرمای دلنوازی نشانمان میدهد... نخواهند داشت.
آخر آنطرف آب، حال و هوای مردمان پاییزیست. خزان پشت درهایشان خوابیده. ماه مهر است و سرودهای "مدرسهها وا شده" و برگریزان چناران ولیعصر و قارقارکلاغهای بیملاحظه و سرمای موذی و زنانی تنها در آستانهی فصلی سرد و ناتوانی دستهای سیمانی... یحتمل کمی مسخره میزند که چونان منی اینطرف دنیا به مناسبت تغییر فصل خانه تکانیای بکنم و بر سر در ورودی منزل کمی پارچهی مخملی طرحدار، گیریم اناری رنگ بچسبانم و... فایدهاش چیست آخر که با این همه تفاوت آب و هوا فاصلهمان به مثابه زمین تا مریخ است. آدم مستاصل میشود که آیا بگوید از فصلهای بیربط خودش در این سرزمین یا خفقان بگیرد و برای عابران این خانه تناقضهای زیست محیطی نیافریند.
با این اوصاف، تغییر کوچکی دادم به چشم و ابروی عروس تعریفی، که البته بین خودمان باشد به شخصه زیاد رضایت خاطر ندارم از این تغییر. اما فصلات که عوض شود، دلت که بازیگوش شود، روحت که عصیان کند، لاجرم هستی از تغییر. اگر به مذاقتان خوش نمیآید باید عفو بفرمایید که این بلاگ اسپات بیچشم و رو که اینقدر درش زحمت میکشیم و بیجیره مواجب مینویسیم، امکانات مزخرف و محدودی دارد و ما هم که باالطبع عین کودکان صغیر یتیم آواره و گرسنه چشممان به دستان این عفریتهی هزار داماد(بلاگ اسپات) است تا بلکه تکه نانی خوشرنگ تر بیندازد جلویمان و ما دلمان شاد شود.
خزانتان بهارگون باد رفقا...
آخر آنطرف آب، حال و هوای مردمان پاییزیست. خزان پشت درهایشان خوابیده. ماه مهر است و سرودهای "مدرسهها وا شده" و برگریزان چناران ولیعصر و قارقارکلاغهای بیملاحظه و سرمای موذی و زنانی تنها در آستانهی فصلی سرد و ناتوانی دستهای سیمانی... یحتمل کمی مسخره میزند که چونان منی اینطرف دنیا به مناسبت تغییر فصل خانه تکانیای بکنم و بر سر در ورودی منزل کمی پارچهی مخملی طرحدار، گیریم اناری رنگ بچسبانم و... فایدهاش چیست آخر که با این همه تفاوت آب و هوا فاصلهمان به مثابه زمین تا مریخ است. آدم مستاصل میشود که آیا بگوید از فصلهای بیربط خودش در این سرزمین یا خفقان بگیرد و برای عابران این خانه تناقضهای زیست محیطی نیافریند.
با این اوصاف، تغییر کوچکی دادم به چشم و ابروی عروس تعریفی، که البته بین خودمان باشد به شخصه زیاد رضایت خاطر ندارم از این تغییر. اما فصلات که عوض شود، دلت که بازیگوش شود، روحت که عصیان کند، لاجرم هستی از تغییر. اگر به مذاقتان خوش نمیآید باید عفو بفرمایید که این بلاگ اسپات بیچشم و رو که اینقدر درش زحمت میکشیم و بیجیره مواجب مینویسیم، امکانات مزخرف و محدودی دارد و ما هم که باالطبع عین کودکان صغیر یتیم آواره و گرسنه چشممان به دستان این عفریتهی هزار داماد(بلاگ اسپات) است تا بلکه تکه نانی خوشرنگ تر بیندازد جلویمان و ما دلمان شاد شود.
خزانتان بهارگون باد رفقا...
pas shoma eidetone, noroozet mobarak :)
پاسخحذفای خواهر...ما که بهار و پاییزمون یکی شده....به باران فکر کن...فصل مشترک پاییز و بهار...
پاسخحذفیادم می آید آن سال ها که تازه آمده بودم به این شهر پاییز بیش از هر چیز دیگری که داشتم تجربه می کردم برایم خوشایند بود. من از شهری که تنها دو فصل داشت آمده بودم به شهری که آخر فصل ها بود. چهار فصل رویایی. این بود که اولین بارانی که بارید به کسی که نزدیکم بود شیرینی دادم به شکرانه ی این که دارم بارانی پاییزی را تجربه می کنم.
پاسخحذفراستی ول کن این قالب رو دوست من. خلاص کن خودتو بیا به سرویس های غیر وطنی.
والله م.ایلنان عزیز این سرویس از بیخ و بن غیر وطنیه! Blogspot مال گوگل بلاگر هست...
پاسخحذفبرگ اگر رنگ خزان گیرد
پاسخحذفنه از روی ضعیفی است
که از گردش چرخ زمان
عالم نیز رنگ خزان می گیرد روزی!
اما ای کاش!
اگر برگ خزانی می گردد،
دل هیچ گاه رنگ خزان را نبیند،کاش!
خونه تکونی در حد مختصر باعث تغییر روحیه میشه ولی امان از خونه تکونی های در حد المپیک که هر شش ماه یک بار، در اول بهار واول پاییز گریبون ما رو می گیره و رسما ایمانمونو سیاه می کنه
سر زدن به وب فهيم از عادات ساليان گذشته است كه تا كنون باقي مانده.
پاسخحذفيك هفتهاي است كه وبت برايم جلب توجه كرده، نميدانم قبلا لينكت اينجا بوده يا نه؟ اگر بوده باز نميدانم چرا نديدمت.
به هر حال در اين يك هفتهاي كه كشفت كردم، ميبينم خوب مينويسي. خيلي خوب.