ماتحت جات

خدمت‌تون عارضم که، چند ماه پیش با کمال شرمندگی از حضار محترم و با سری افکنده (البته بدون اپسیلونی پشیمونی) پستی نوشتم در باب اینکه ما می‌شوریم و اینا نمی‌شورن. تو اون نوشته بیشتر از آفتابۀ عزیز گفتیم و مزایا و معایبش. همینطور از آب پاش بنفش رنگ دیزاینری که از IKEA خریده بودم و بعدش هم مثل سگ از خریدش پشیمون بودم چون به شدت به درد شستشوی ماتحت نمی‌خورد!
از شما پنهون نباشه، دلم داشت پر می‌زد واسه یه کمی وقت آزاد و فکر راحت تا بتونم این بحث شیرین و فراگیر رو که قطعاً همه‌مون رو یه روز، یه جا و به نوعی خفت کرده، یا اگه خیلی خر شانس بودیم که تا حالا نکرده احتمال زیاد بعداً خواهد کرد(خفت رو می‌گم) بیشتر باز کنم. بحث یه کم توالتی‌یه وغیر بهداشتی، ممکنه بهتون نسازه.  ولی غم به دلتون راه ندین، چای ارل گری اعلاء رو همین الان دم کردم، نبات زعفرونی هم دارم با عرق نعناع مارک ترگل  که اگه مشکلی بود در ادامه‌ی گفتگو تقدیم می‌کنم، اینجوری می‌شه دور هم یه چند کلمه حرف خودمونی از نوع کل وکثیف زد.

والله راست و حسینی‌ش اینه که یکی ازکمرشکن ‌ترین مصائب زندگانی در کشور خارج( به جز جاهایی مثه مالزی و امارات و...) مساله‌ی دست به آب و از اون مهم‌تر مراسم قبل و تبعات بعدشه. تو اون نوشته‌ی قبلی که مزین بود به نام مبارک آفتابه، بیشتر به لحظات شیرین پس از خلاصی در مستراح و اینکه اساساً می‌تونیم انتخاب کنیم مثه اینا کون نشور بشیم یا اینکه باید دست به تنبون وسایل کمک‌مستراحی چون آفتابه و لوله کشی دزدکی و بطری نوشابه و استکان کمرباریک قجری و امثالهم بشیم، پرداختیم. ولی وقت نشد به مرحله‌ی حساس و پراضطراب قبل از عملیات تخلیه رسیدگی کنیم. اما حالا که همه‌مون آدم بزرگیم(!) می‌تونیم یه کم شفاف‌تر حرف بزنیم تا بلکه خداوند هم عنایتی کنه و با کوششها و مساعی مشترک وهم‌فکری بتونیم مشکل‌مون رو چاره کنیم.

بی‌پرده بپرسم آقایون خانوما، خارج از ایران که می‌رین، تحت فشار مرگ‌بار مثانه و روده که قرار می‌گیرین، استراتژی‌تون برای استفاده بی کثافت‌کاری از توالت های بی پدر و مادر فرنگی عمومی چیه؟

خب اگه اشتباه نکنم همه‌ی آدما در فریضه‌ی دست به آب، توانایی اینو دارن که چاه خلاء رو به دو مدل فرآورده‌ی مختلف مفتخر بکنن. محصولات مایع و تولیدات نسبتاً جامد. اما حتماً می‌دونین دیگه که اینجا سنگ توالت ندارن. یعنی بلد نیستن از اونا که ما تو ایران کف زمین یه سوراخ دلگشا می‌ساختیم و دورش هم سنگ سفید میذاشتیم واسه جای پامون، بسازن. فکر کنم تکنولوژی‌ش رو به اینا نفروختیم هنوز. با اون مدل مستراح، زن بودی یا مرد تکلیفت مشخص بود، زانو دردی داشت و کمر دردی و  بساطی  واسه خودش اما حداقل استراتژی استفاده لازم نداشت.
ولی امان از این توالت‌های فرنگی عمومی زبون نفهم الاغ. باید بشینی، یعنی رسما نشیمن‌گاه مبارک رو بدون پوششی و حفاظی بذاری رو همون منطقه‌ی پلاستیکی‌‌ای که هفت دقیقه پیش تماس از نوع بسیار نزدیک و باسن برهنه‌ای داشته با نفر قبلی. آخه چطور باید دل رو رضا داد به این حرکت شنیع غیر انسانی. تازه اینا همش در خوشبینانه ترین حالته که فرض کنیم نفر قبلی کمی از تولیدات مایع یا جامد خودش رو روی منطقه‌ی نشیمن نریخته باشه واسه‌تون به رسم یادگاری.
خب خب می‌دونم استثنائاتی هم هست که بعضی جاها( بیشتر تو آمریکا) یه روکش یه بار مصرف رو دیوار هست که میشه ازش استفاده کرد یا یه جاهایی تو سوییس که بعد از هربار مصرف یه جور اتوماتیک شستشو  با بخار انجام میشه. اما همیشه و همه جا که نیست. اونم زرت در شرایط اضطراری که چشمات تار می‌بینه از فشار و در کسری از ثانیه توالت لازم می‌شی عدل هم از این دستک و دنبک‌های تزئینی بهداشتی آرایشی هیچ مدله در دسترس نیست.
آره خب، شش ماهه اول، با عجله و دقتی مثال زدنی چهار متر دستمال توالت رو مصرف می‌کنی که باهاش جا باسنی رو فرش کنی. یه مدت احتمالاً از روش نیم خیز بدون تماس که خیلی هم طاقت فرساست استفاده می‌کنی. اما دیگه چند سال که بگذره کف می‌کنی از این راه حل های کشکی و عذاب آور... حالا این شکنجه‌های نظافت‌محور به کنار چه کنیم با عذاب وجدان شرعی که اخیرا من رو خفت کرده.
دقت کنید. درتوضیح المسائل استاد ازلی و ابدی همه‌مون، آن کسی که به واقع پدرنامشروع هر ایرانی‌ست، همان سید اولاد پیغمبر، آن یگانه دانای کل دو عالم، خمینی بزرگ که سلام خدا بر او باد، آمده است:

1. واجب است انسان وقت تخلى و مواقع ديگر عورت خود را از كسانى كه مكلفند(اگر چه مثل خواهر و مادر با او محرم باشند، و همچنين از ديوانه مميز و بچه‏هاى مميز كه خوب و بد را مى‏فهمند) بپوشاند. ولى زن و شوهر لازم نيست عورت خود را از يكديگر بپوشانند.

خب اولاً که واقعا شانس آوردیم در خصوص زن و شوهرها، سرور و آقای ما این اجازه رو فرمودند که عورت‌ها پوشیده نباشد و اینها. من به شخصه به نمایندگی از همه تشکر مبسوطی می‌کنم در این باب. دست‌تون درد نکنه حاج آقا. اما چیزی که آرامش رو از من می‌گیره و بهمم می‌ریزه، همون قسمت اول ماجراست و پاره‌ای ملاحظات دیگه که عرض می‌کنم حضور انورتون اگه چند لحظه دندون به ماتحت بگیرید. مستحضر هستید که در این جهنم دره‌ی خارج ، مردا به صورت ایستاده، شانه به شانه در صفوفی منظم و دشمن شکن رو به دیوار به عملیات خطیرتخلی ادرار مشغول می‌شن. پس در این که اصلاً چطور باید عورت‌ مبارک رو از چشمان برادران هم‌دوش بپوشونند و اینها شک و شبهه بسیار است. ولی ای کاش مشکلات ما از وطن گریختگان بدبخت به همین جا ختم می‌شد. ایشون در ادامه می‌فرمان:

2. موقع تخلى بايد طرف جلوى بدن يعنى شكم و سينه رو به قبله و پشت به قبله نباشد

3. مخرج بول با غير آب پاك نمى‏شود، و مردها اگر بعد از برطرف شدن بول يك مرتبه بشويند كافى است.

4. اگر مخرج غائط را با آب بشويند، بايد چيزى از غائط در آن نماند، ولى باقى ماندن رنگ و بوى آن مانعى ندارد. و اگر در دفعه اول طورى شسته شود كه ذره‏اى از غائط در آن نماند، دوباره شستن لازم نيست.


حالا اینکه در این نوع توالت‌های جذاب و دیدنی مردانه قبله روباید از کجا دقیقاً جهت یابی کرد و تازه به فرض محال اگه با یک تبحر ویژه سمت و سوی مکه مکرمه روهم پیدا کردن، با حضور پر شور، مستمر و حماسی مردان دیگه که خب قاعدتا نفری دو چشم هم دارن و می‌تونن ببین فلان هم دیگه رو چه باید کرد...تازه همه‌ی این ها هم که میسر شد، با این بول و غائط و توالت‌های فرنگی عمومی شدیداً ناپاک که جز به آب پاک نمیشوند چه نوع خاکی باید بر سر ریخت که خدا را خوش بیاید به نظرتون؟

به جان خودم نباشه به جان شما، مدتیه از غور کردن در مطالب این رساله بسیار گیج شدم. دیگه روزا برام به سختی می‌گذرن، گاهی نفس کشیدن برام سخت می‌شه، عنان اختیار از کف می‌دم وقتی می‌بینیم اینطور سهل‌انگارانه، دارم، داری، داریم با دستای خودم خودت خودمون زندگیم  زندگیت  زندگیمون رو به سمت و سوی جهنمی شدن در دنیای بعدی رهنمون می‌شم می‌شی می‌شیم!

۶ نظر:

  1. یک کامنت طولانی گذاشتم این بلاگ اسپات بی شعور همش رو پروند. فقط همین تیکه ازش موند!!:
    http://www.hamrahcompanion.com/Hamrah.htm

    پاسخحذف
  2. خاک بر سر این بلاگ اسپات نفهم کنن! کاش شما یه همتی به خرج بدی یه بار دیگه کامنتت رو بنویسی. اجرت با سید الشهداء رفیق.

    پاسخحذف
  3. اصلا شما بیجا کردی رفتی بلاد کفر که اینهمه مشکلات داشته باشی....:)به خانه برگرد و بیا در آغوش اسلام...

    پاسخحذف
  4. یادمه خونه دانشجویی ما توی حمومش یه دستشویی فرنگی داشت که بعضی وقت ها می شد باهاش تمرین کرد.
    کلا برای ما که به سیستم دستشویی های ایرونی عادت کردیم نوع فرنگیش در هر صورت همراه با عذاب وجدانه چه برای کسانی که رعایت مسائل شرعی رو می کنندو چه برای اونهایی که به نکات بهداشتی پایبندند.
    یه عمه خدابیامرزی داشتیم که هر وقت می خواست بره خارجه همراه خودش یک آفتابه وشیلنگ یک متری می برد که البته این بیشتر به دردهتل یا جایی که آدم زندگی می کنه می خوره تا مکان های عمومی
    در مورد مکان های عمومی هم به نظر من باید در مواقعی که دیگه از شدت فشار چشم های آدم داره از کاسه در میاد وعالم تاریک میشه به سبک کفار ک و ن نشور عمل کرد.درمورد دفع مایعات هم مردان ایرانی کم از کفار ندارند هرجا که زیاد فشار بهشون وارد میشه به سبک همونا وچه بسا بدتر عمل می کنند که نمونش رو هنگامی که با اتوبوس سفر می کنید وبه پلیس راهی می رسید که دستشویی نداره میشه دید

    پاسخحذف
  5. البته این که کمر درد و زانو درد نگرفت و بشه با آسودگی "دفع حاجت" (!) کرد از مزایای خیلی خوب فرنگ و خارج است...
    به عنوان یه مرد همیشه دوس داشتم یه بار در اون صفوف دشمن شکن مردانه شرکت کنم؛ بچه که بودم بچه های کوچه برای مقابله با دشمن فرضی و ایادی استکباری اش و برای همراهمی با امام امت رو به هم شروع می کردن به امتحان شعاع پاشش... و من بیچار شرم کرده بودم و این همه سال یادم نبود تا باز...(!) وبلاگ شما، حتی این جوری هم ما رو قلقلک بده :-d

    اما زیاد به دلت بد راه نده
    there is probably no god, so take it easy

    پاسخحذف