Me, My Flower And Myself

September 2010-Melb
من مسئول گلم هستم می‌دانم، می‌دانم

اما دیروز عصر، دو قدم مانده به غروب، لابه‌لای گرگ و میش... باد گلم را برد

باد بی رحم، باد بی مروتِ هرجایی؛

شاید هم گلم به میل خودش با باد رفت، شاید عاشق شده بود، شاید اهلیِ کس دیگری... نمی دانم...

حالا من مانده‌ام و مسئولیتی که هنوز تب‌اش را دارم و لرزش را؛

چه کنم با این دستهای یخ کرده و ناتوان که در آستانۀ بهار

این‌چنین خالی‌ست از گلم؟

۶ نظر:

  1. چقدر این عکس رو دوست داشتم. خیلی فوق العادست. مرسی

    پاسخحذف
  2. شاید زیبا ترین آغوش برای گل، نسیم باشد،
    همانطور که نور ماه، پریان را به سمت خود می کشاند...

    پاسخحذف
  3. گـُل همین پنج روز و شش باشد.... صفای گـُل دلت نره عزیز!!!
    آنکس که آفریننده ی گـُل است خود تقدیری برایت خواهد اندیشید.... فعلاً دستهای خالی از گلت را آماده ساز که دیگری و بهتری در راه است.

    پیروز باشید و بدرود....ارادتمند حمید

    پاسخحذف
  4. با این قسمت " شاید عاشق شده بود، شاید اهلیِ کس دیگری... " موافقم
    امیدوارم عشقش قدرشو بدونه

    پاسخحذف