عصبانیم خیلی زیاد...یه بند دارم به خودم میگم تو این حالتی که داری وحشیانه نفس می کشی و اگر این مرتیکه سیاه پوستِ عوضی رو تنها گیر بیاری میتونی با همین 2 تا دست خودت(همینا که الان دارن شق شق تایپ میکنن و پر از انرژی ویرانگرعصبانیت هستند) خفه کنی...هیچ تصمیمی نگیر.آروم باش بچه!

ندید بدیدِ بخیلِ عقده ای .واقعا خدا خر و شناخت شاخش نداد!اگه این کاکا سیاه واقعا پست و مقام شدیدا بالایی داشت به طور یقین دک و دهانِ همگی آدمای زیر دستش رو با قیر داغ و بقیه مایحتاج آسفالت می کرد!
بدیهی ست که ما ایرانیا به هیچ وجه نژاد پرست نیستیم ها،اینو یادم نره !اما این یه دونه سیاهِ زیمبابوه ایِ لاغر مردنی همه جوره با تارهای عصبیِ من گیتار برقی میزنه .اصلا اون رنگ سیاهشو که صبحها میبینم با اون کله بسیار گرد ِ کچلش بهم دل پیچه دست میده.نه اینکه نژاد پرستی و اینا ها...نه!

بی پدر!واسه همون بردگی خوبه...استغفرالله نمیزارن دهنِ آدم بسته بمونه.

۱ نظر: