چیزهایی هست که نمی دانم
می دانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد
می روم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت، من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن؛ و پر از دار و درخت
پرم از راه از پل از رود از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست *

من در این وهم و سراب
به سفر می اندیشم
خوب میدانم؛
این خیابان بلند
میرود تا ته این غربت سرد
به همان جا
که تو را می بینم

نیک ناز


* سهراب سپهری
** عکس از خودم- در حین رانندگی در جاده های مه آلود- جولای 2010




۵ نظر:

  1. سفر کردن یکی از بهترین چیزای دنیاس. روح می ده به زندگی.

    پاسخحذف
  2. شعر هات پر احساسه! حس قشنگی می ده خوندن نوشته هات، هم شعر ها هم نوستالژی ها...

    پاسخحذف
  3. :) فکر کنم رسالت من انتقال حس خوب باشه اگه خودم ازش مملو هستم. خوشحالم که تا حدی موفق بودم آقای Ako's Note !

    پاسخحذف
  4. :))
    اسم من آکو ست، یه اسم کردیه، به معنای قله کوه،
    حس قشنگی می ده بهم نوشته هاتون، همینه که دنبال می کنم شون،
    قشنگ می نویسید، بازم بنویسید... فقط همین

    پاسخحذف
  5. آکو اسم قشنگیه. مثل قلۀ کوه برفراز و در اوج باشید دوست عزیز.
    چشم تا جان در بدن هست خواهم نوشت ؛)

    پاسخحذف